Array ( [type] => 8192 [message] => mysql_connect(): The mysql extension is deprecated and will be removed in the future: use mysqli or PDO instead [file] => /home/viablog/public_html/blog/tag.php [line] => 43 )  دانلود كتاب گندم م.مودب پور دانلود كتاب گندم م.مودب پور

pdfbomb

دانلود كتاب گندم م.مودب پور 557 صفحه PDF پي دي اف ?

كتاب گندم م.مودب پور 557 صفحه PDF پي دي اف در سايت پي دي اف بمب در اختيار شما قرار گرفت. اين كتاب داستان يك خانواده ثروتمند مي باشد كه بيشتر افراد خانواده در كنار هم در حال زندگي مي باشند ، طي اتفاقاتي يكي از اعضاي اين خانواده به نام گندم متوجه ميشود كه بچه اي سر راهي بوده، گندم پس از فهميدن ماجرا دچار مشكلات روحي مي شود. و در طي همين اتفاقات سامان متوجه علاقه قلبي شديد خودش نسبت به دختر عمه اش گندم شده ، اما با يك نامه همه چيز خراب ميشود و …با سايت پي دي اف بمب در اين مطلب همراه باشيد.

كتاب گندم م.مودب پور
رمان عاشقانه گندم 
رمان هاي م.مودب پور
خلاصه رمان گندم م.مودب پور
خريد كتاب گندم مودب پور


خلاصه كتاب گندم م.مودب پور:
اواخر فروردين بود … يه روز جمعه … تو اتاقم كه پنجره ش به باغ وا مي شد … روتختم دراز كشيدم و فكر مي كردم! صداي جيك  جيك گنجيشكا از خواب بيدارم كرده بود … هفت هشت تا گنجيشك رو شاخه ها باهم دعواشون شده بود و جيك جيكشون هوابود!

رو شاخه ها اين ور و اون ور مي پريدن و با هم دعوا مي كردن … منم دراز كشيدم و بهشون نگاه مي كردم! خونه ما يه خونه قديمي آجري دو طبقه بود … گوشه يه باغ خيلي خيلي بزرگ … يه باغ حدود بيست هزارمتر! يه گوشش خونه ما بود و سه گوشه ديگه ش خونه عموم و دو تا عمه هام!

وسط اين باغ بزرگم يه خونه قديمي ديگه بود كه از بقيه خونه ها بزرگتر بود كه پدر بزرگم توش زندگي مي كرد! يه پدر بزرگ پير و اخمو اما با يه قلب پاك و مهربون! يه پدر بزرگ پر جذبه كه همه  تو خونه ازش حساب مي بردن و تا اسم آقا بزرگ مي اومد نفس همه تو سينه حبس مي شد! اتاق من طبقه پايين بود كه با باغ همسطح بود …

كتاب گندم اثري از م.مودب پور
رمان عاشقانه گندم از م.مودب پور
گندم از مودب پور
كتاب هاي م.مودب پور

منبع : https://pdfbomb.com/product/wheat-book/ 
 


برچسب:
امتیاز دهید:
رتبه از پنج: <~PostRate~>
بازدید: <~PostViwe~>

+ نوشته شده: 1403/6/28 ساعت: ۱۵ توسط:pdfbomb :